جدول جو
جدول جو

معنی حسن وخشی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن وخشی
(حَ سَ نِ وَ)
ابن علی بن محمد بن جعفر بلخی مکنی به ابوعلی وخشی محدث. درگذشتۀ 471 هجری قمری او راست: ’الامالی’ و ’التوقیر’. (هدیه العارفین ج 1 ص 277)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَنِ بَ)
ابن عبدالله بن محمد بخشی حلبی (1111- 1190 هجری قمری) او راست: بهجهالاخبار و دیوان و شش کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 300) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ملا حسن کاشی، آملی شاعر و معاصر علامۀ حلی. درگذشتۀ 726 هجری قمری او راست: ’هفت بند’ در مدایح اهل بیت و کتاب انشاء. و قبر وی در حجره ای معروف در آغاز بازار ’سوق العتیق’ در شهر کاظمین نزدیک قبر سید شریف مرتضی بوده و آن مقبره در سال 1353 هجری قمری در میان خیابان افتاد. (ذریعه ج 2 ص 391 و ج 9 ص 245) (روضات الجنات 171)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَنِ قُ)
ابن محمد بن مفرج بن حمادبن حسین معافری قرطبی (348- 431 هجری قمری). او راست: ’الاحتفال فی الرجال’. (هدیه العارفین ج 1 ص 275) (زرکلی چ 1 ص 239)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ)
خوش خلقی:
بیاموز از عاقلان حسن خوی.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا